Tuesday, May 31, 2022

ماژول پنج نتورک مارکتینگ: با این تجارت به شکل یک تجارت و بیزینس برخورد کن

مقایسه نقش اسکیل ست در مقابل مایند ست در ابتدای کار با زمانی که سازمان مثلا ۲۰ تا ۳۰ نفره دارید

زمانی که این تجارت را شروع میکنیم بخشی از یک گروه یا سازمان بزرگتر هستیم. در ابتدای کار مجموعه مهارت هایی که داریم نقش پررنگ تری نسبت به ذهنیت ما دارد و ما میتوانیم بخشی از مسیر ساخت سازمان را با اهرم مهارت هایمان طی کنیم. اما در نقطه ای ذهنیت های ما نقش پررنگ تری میگیرد و از آن به بعد تنها اهرم جلوبرنده ما ذهنیت ما یا همان مایند ست ماست. این کلمه بسیار وسیع است و نقش خود را در تمامی ابعاد کارمان دارد. از رشد فردی گرفته تا نگاهمان به زندگی و کار و آینده تا نگاهمان به جامعه همه و همه متاثر از ذهنیت و مایند ست ماست. بنابراین در این مرحله از ساخت سازمان در تجارت نتورک مارکتینگ نیاز است بیشتر از هر چیزی به ذهنیت و در این قسمت خاصه ذهنیت تجاری خود بپردازیم.

به تصویر زیر دقت کنید:



بزرگترین چالش شما زمانی که از مرحله « بخشی از سازمان یک نفر بودن»  گذشتید و به مرحله « سازمان خودتان را داشتن » رسیدید این است که بعنوان یک مالک و سازمان دار بیشتر از اینکه به مهارت هایتان برسید به ذهنیت تان برسید. در واقع بزرگترین چالش یک صاحب تجارت ذهنیت وی می باشد نه مهارت های وی.

مقایسه تجارت سنتی با تجارت نتورک مارکتینگ

به معادلات زیر توجه کنید:

تجارت سنتی

درآمد و فروش    منهای    اجاره، مالیات و هزینه های مشابه، قبض های آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت و ...، حقوق کارمندان ، خرید اجناس و نگهداری ماشین آلات یا ابزارآلات    مساوی :  سود شما  (اگر چیزی بماند)

در مقایسه با 

نتورک مارکتینگ

درآمد و فروش (خرده فروشی و معرفی) باضافه سود حاصل از فروش سازمان شما (اهرم) باضافه سود حاصل از فروش شرکت شما (استخر)   منهای خرید اجناس و هزینه های جزیی   مساوی :  سود شما 


سوال اول: اگر شما یک مغازه یا رستوران باز کنید و بعد از سرمایه گذاری اولیه مثلا بعد از شش ماه هزینه اجاره خود را نداشته باشید و قرار باشد چک آنرا پاس کنید چه میکنید؟  قطعا قرض میگیرید و چک خود را پاس میکنید.

سوال دوم: اگر شما مثلا یک مغازه پوشاک زده باشید و نزدیک عید نوروز باشد و جنس مناسب عید نداشته باشید و پول هم نداشته باشید چه میکنید؟ احتمال خیلی بالا پول قرض میکنید و یک سفر ترکیه میروید و جنس جدید می آورید که دم عید مغازه شما خالی از جنس مناسب نباشد.

در هر دو مثال بالا نقش سرمایه گذاری مجدد در تجارت سنتی و یا همان تزریق سرمایه در طی انجام تجارت را می بینید. لزوما پولی از تجارت در نیاورده اید که با آن تجارت خود را گسترش دهید. شما تزریق سرمایه مجدد میکنید حتی با وام یا قرض!

درس ما از دو مثال بالا یکی محاسبه سود در تجارت سنتی و نتورک و نیز تزریق مجدد سرمایه در هر دو تجارت چیست؟

اول اینکه بدانیم در تجارت نتورک مارکتینگ آن هزینه های سرسام آور مانند اجاره محل، هزینه های آب و برق و ... حقوق کارمندان و سرمایه گذاری جدی و پر ریسک و ... وجود ندارد! ثانیا اینکه در تجارت سنتی ما بارها و بارها تزریق مجدد سرمایه میکنیم.

اما در نتورک مارکتینگ مردم با ذهنیت سرمایه گذاری مینیمم وارد می شوند! فقط دنبال برداشت سود هستند! آنها میخواهند در پاییز محصول بیشتری برداشت کنند بدون اینکه در بهار دانه بیشتری کاشته باشند!!

نقش ذهنیت و مایند ست بیشتر از هر زمان دیگری در این مرحله از کار (بعد از اینکه یک سازمان ساختیم) می تواند سرنوشت ما را تعیین کند.

آیا موافقید در این قسمت یک بار دیگر خودمان را در تجارتمان پرزنت کنیم؟ اجازه بدهید این گونه خودمان، خودمان را پرزنت کنیم:


با توجه به آمار رسمی اکثر کشورهای دنیا که در اینجا فقط امریکا و استرالیا را مثال میزنیم بیشتر از ۹۵ درصد افراد در سن ۶۰ تا ۶۵ سالگی یا در این سن مرده اند یا به شکل وحشتناکی از نظر مالی شکست خورده اند و فرقی با مرده متحرک ندارند. در واقع همه ما که شامل من و شما هم میشود تا سن ۶۰ یا ۶۵ سالگی احتمال ۹۵ درصد یا مرده ایم یا از نظر مالی مرده متحرکیم. این افراد عموما کارمندان یا کسانی هستند که هیچ موقعیتی را در زندگی خود جدی نگرفته اند و یا ناآگاه بوده اند یا آموزش نداشته اند یا کسی را نداشته اند ... 

اگر همین الان بخواهیم این نقاط ضعف را بپوشانیم و از این دسته دور شویم باید یک کامیونیتی یا یک خانواده پر انگیزه و هدفمند پیدا کنیم که جزیی از آنها شویم تا همیشه رو به جلو و پر انرژی باشیم. تا غافل نشویم و به هر دلیلی دست از تلاش نکشیم. همچنین به ابزار و آموزش و آگاهی نیاز داریم. و دیگر اینکه باید با کسی یا منبعی متصل شویم که خودش موفق است و به من کمک میکند که من هم موفق شوم.

حالا خودمان را معرفی کنیم:

ما توزیع کننده یه سری محصولات فوق العاده ارزشمند و موثر در زمینه سلامتی و طول عمر از سمت یک شرکت بسیار موفق و قابل اطمینان هستیم که در سرتاسر جهان بصورت هم آنلاین و هم آفلاین امکان پخش این محصولات را داریم. همچنین از همان ابتدای مسیر به ما آموزش و آگاهی میدهند و ما را حمایت عملی میکنند و نیز ابزارآلات مورد نیاز ما را در اختیار ما قرار میدهند تا ما بتوانیم مستقل از زمان و مکان در هر جایی که باشیم بدون تعهد خاص و ریسک درآمد دلاری اهرمی و حتی رزیجوال داشته باشیم.


با این تجارت مثل یک تجارت برخورد کن تا مثل یک تجارت به تو پول بدهد

همه ما این جمله جالب و درست را شنیده ایم. چند نفر موافق این جمله هستید؟ احتمالا همه ما موافقیم و همه قبول داریم که باید با این کار مانند یک تجارت برخورد کنیم. همه ما میخواهیم که خودمان را یک کارآفرین،‌ یک تاجر یا یک بیزینس من یا بیزینس وومن بنامیم.

اما سوال مهم این است:

معنی این جمله چیست: با این کار مثل یک تجارت برخورد کن! افراد بسیار کمی هستند که معنی عملی این جمله را بدانند.

یکی از بزرگترین نقاط مثبت این کار این است که افراد می توانند خیلی ساده بدون شرایط یا مقدمات خاصی و حتی بدون سرمایه گذاری خاصی وارد شوند. این نقطه مثبت در حقیقت یک چاقوی دو لبه است. زیرا در شرایطی که افراد به این سادگی و بدون شرایط عرف تجارت وارد یک تجارت می شوند در حقیقت برای این افراد یک پتانسیل فوق العاده بزرگ از نقطه ضعف ایجاد میکند که این افراد ذهنیت یک تجارت را نداشته باشند. دقیقا به همین دلیل است که تعداد خیلی خیلی زیادی از افراد وارد نتورک مارکتینگ می شوند و جدیت آنها حتی ذره ای شبیه تعهد آنها در یک کار کارمندی ساده نیست! نقطه مثبت این تجارت برای این افراد نه تنها کمک به انگیزه بیشتر برای انجام تجارت بصورت جدی نکرده که آنها را در این پتانسیل فوق العاده بزرگ در جدی نگرفتن این تجارت فرو برده و غرق نموده است. آنها ذهنیت صحیح یعنی ذهنیت یک کارآفرین، یک تاجر یا یک فرد بیزنسی را ندارند.

دو روی یک سکه  

از طرفی افرادی که دارای سابقه تجاری در بیزینس های دیگر یا حتی نتورک مارکتینگ هستند زمانی که دوباره وارد کار می شوند بدلیل داشتن مجموعه ای از مهارت ها باز هم ممکن است این مهارت ها برایشان مانند یک چاقوی دو لبه عمل کند. در واقع چالش شما ترکیب مهارت هایی که از قبل داشته اید باضافه غرور و ایگو شماست. مهمترین کار در ابتدای حضور شما در نتورک مارکتینگ این است که آن گروه ۹۶ درصدی از افراد را در سیستم شرکت که از قبل موجود است پلاگ این (آنها را به سیستم آموزشی حال حاضر وارد کنید) کنید. سپس با اطلاعات بیشتر و تجربه ای که بدست می آورید می توانید سیستم آموزشی خود را بهبود ببخشید تا آن ۴ درصدی ها را نیز جذب کنید. افرادی که یا سابقه تجارت دارند یا از شرکت نتورک دیگری می آیند ممکن است مهارتهایی که دارند را نه به نفع خود که به ضرر خود استفاده کنند. حتی سعی کنند افراد دیگر را نیز مشابه خود بخواهند و همه اینها در مقابل این است که شما افراد تیم خود را ( آن جمعیت ۹۶ درصدی ) در سیستم و ابزار حال حاضر شرکت خود سریعا پلاگ این کنید. 

بنابراین بود یا نبود مهارت برای افراد در ابتدای این تجارت می تواند هم مثبت و هم منفی باشد. کاملا بستگی به این دارد که نسبت به آن چیزی که در این تجارت درست است شما چگونه از مهارت داشته یا نداشته خود استفاده میکنید.

یکی از چالشهای این تجارت زمانی است که کوری سعی میکند فرد کور دیگری را رهبری و راهنمایی کنید. این مسیله پتانسیل بالایی دارد. جالب است که هم برای فردی که ماهر است و سابقه دارد ممکن است پیش بیاید و هم برای کسی که هیچ مهارت یا تجربه تجاری ندارد. باید سعی کنیم بعد از اینکه راه رفتن را یادگرفته ایم گویا یک بار دیگر چهاردست و پا حرکت کردن روی زمین را فرابگیریم. باید برخی از آموخته های خود را گویا فراموش کنیم و دوباره از اول بیاموزیم.

چالش های شما در این مرحله

خیلی از افراد وارد این تجارت می شوند و ذهنیت آنها این است که با مینیمم سرمایه ممکن به این کار وارد می شوند و هیچ گاه این ذهنیت را رها نمی کنند. آنها بدنبال برداشت محصول بیشتر هستند بدون اینکه بخواهند یا اعتقاد داشته باشند که باید دانه های بیشتری بکارند. 

چالش بعدی این است که عده زیادی زمانی که با افراد لیست گرم خود صحبت کردند هرگز پا فراتر نمی گذارند. در حقیقت رشد در نتورک مارکتینگ از انتهای لیست گرم شما شروع می شود. زمانی که تصمیم میگیرید با افرادی که نمی شناسید صحبت کنید و در مرحله اول آنها را به دوستان خود تبدیل کنید و در مرحله بعد خانواده شما می شوند. 

چالش بعدی مدیریت زمان شماست بین افراد تیم تان. اینکه چقدر از زمان خود را صرف پراسپکتینگ و چقدر زمان خود را صرف افراد تیم خود کنید. همچنین بین افراد مختلفی که در تیم خود دارید چگونه زمان خود را تقسیم کنید.

اگر به میزان نسبتا طولانی در این تجارت باشید و تیزبین باشید می بینید که افراد خیلی خیلی زیادی صرفا فکر میکنند که با همان کارهایی که انجام دادن آنها ایشان را به این مرحله رسانده فکر میکنند که ادامه همین کارها می تواند آنها را به مرحله بعد ببرد. اگر با بینش به همه چیز بنگرید می بینید که در هر مرحله نیاز به مهارت خاص آن مرحله و بیشتر نیاز به ذهنیت آن مرحله می باشد و تا زمانی که صاحب مهارت و ذهنیت آن مرحله نشوید امکان ندارد که بتوانید به مرحله بعد وارد شوید. خیلی از افراد فکر میکنند که اگر صرفا بمانند و رها نکنند حتما به مرحله بعد وارد می شوند در صورتیکه شما زمانی وارد مرحله بعد می شوید و می مانند که از نظر مهارتی و از نظر ذهنیتی صاحب این سرمایه ها شده باشید. 

در آخر اینکه شما چطور تجارت خود را مدیریت کنید و نیز مهمتر از آن چطور مسایل مالی خود را مدیریت کنید چالش شماست. یک تجارت موفق بر این پایه استوار است که شما متوجه باشید نمی توانید از دانه هایی که قرار است بکارید و از آنها محصول بیشتری برداشت کنید استفاده کنید. شما باید مرتب به دانه هایی که در بهار میکارید اضافه کنید تا هر بار محصول بیشتری را در فصل پاییز برداشت کنید. شما بدون توسعه فردی خود از یک سو که شامل مهارتها و ذهنیت شماست و بدون توسعه تجاری تجارتتان از سوی دیگر نمی توانید رشد کنید.

عدم مدیریت زمانی باعث می شود که شما از پتانسیل نامحدود این تجارت فقط یک تجارت عادی و میانگین بسازید. شما بعد از رشد اولیه درگیر مسایل جزیی و ناچیز می شوید. یا اینکه افراد بدنبال کامل گرایی و پرفکت بودن می روند و یا عده ای سعی در راضی نگه داشتن همه می کنند و یا بخاطر برنامه ریزی های درونی که از زندگی و آموخته های تا امروزشان می آید باعث می شود که نتایج تمامی تلاشهای خود را با دستان خود از بین ببرند و اصطلاحا سلف سبتاج می کنند. برخی تا به میزانی از درآمد میرسند به یکباره گرسنگی آنها ته نشین می شود و آنها رشد خود را از دست می دهند. شما باید در هر مرحله از کارتان هدف های جدید طراحی کنید تا گرسنگی شما از بین نرود. 

مدیریت مالی

اولین نکته ای که شما باید در این مرحله به آن توجه کنید این است که به محض اینکه درآمد خود را دریافت نمودید بسته به کشوری که در آن زندگی می کنید مالیات را از روی درآمد خود کنار گذاشته و به هیچ وجه به آن دست نزنید تا در زمان خود آنرا به دولت پرداخت کنید. البته چنانچه شرکتی که در آن کار میکنید بصورت اتوماتیک مالیات شما را از درآمد شما کم میکند و خود به دولت مربوطه پرداخت میکند نیاز نیست. نکته دوم این است که شما باید میزانی از پولی که بدست می آورید را به شکل جدی در تجارت خود سرمایه گذاری دوباره کنید. این تجارت هزینه های تجارت سنتی را به آن شکل ندارد ولی اینطور هم نیست که کلا بدون هزینه باشد. شما باید تجارت خود را توسعه دهید و برای توسعه نیاز به سرمایه گذاری مجدد هست. برای اینکه تجارت شما پیوسته در حال رشد باشد شما باید پیوسته درحال غذا دادن به آن باشید. یکی از بهترین کارها برای از بین بردن تجارتتان این است که به سرمایه گذاری مجدد و توسعه تجارت خود بی اعتنا باشید. دقیقا مشابه اینکه شما یک اسب همیشه قهرمان و سریع داشته باشید که همه مسابقات را برنده می شود و سعی کنید هر بار کمتر و کمتر به آن غذا بدهید! قطعا این اسب قهرمان بزودی نزول کرده و دیگر قادر نیست مسابقات را برنده شود. اما در مرحله بعد نوبت به این می رسد که شما سرمایه گذاری های دیگری انجام دهید. در واقع اگر می خواهید از نظر مالی امنیت و گارانتی داشته باشید درابتدا باید یک درآمد برای خود ایجاد کنید. در مرحله بعد باید به آن تنوع ببخشید. نوع سرمایه گذاری شما باید بصورت غیر اکتیو باشد تا پولی که از درآمدتان بعد از سرمایه گذاری در تجارتتان می ماند برای شما کار کند. بنابراین در مرحله بعد یاد خواهیم گرفت تا چطور در منابع دیگری که برای شما درآمد پسیو و غیر فعال ایجاد میکند سرمایه گذاری کنید تا کم کم به آزادی مالی برسید. دقت کنید که خود نتورک مارکتینگ می توانید بعد از درآمد خطی به شما درآمد اهرمی بدهد. در مرحله بعد درآمد اضافه یا رزیجوال ایجاد می کند. اما هرگز نتورک مارکتینگ شما را به آزادی مالی قرار نیست برساند. نتورک مارکتینگ یک ماشین درآمدی است که برای شما جریان نقدی ایجاد میکند و شما باید در زمان خود شروع به سرمایه گذاری های مناسب کنید تا درآمدی که از آن سرمایه گذاری ها بدست می آورید برای شما درآمد پسیو ایجاد کرده که به آزادی مالی می انجامد.

چالش های فول تایم 

فول تایم بودن در این تجارت جدا از تصویر و ژستی که دارد در خیلی از تیم های نتورک مارکتینگ بسیار سفارش می شود. این مسیله بسیار مهم است تا بدانیم چه زمانی باید فول تایم شد و زمانیکه فول تایم می شویم چه اتفاقی می افتد.

فرض کنیم که شما در کار سنتی خود مثلا اگر کارمند بانک هستید درحال حاضر ماهانه درآمد پنج میلیون تومانی دارید. همچنین مدت زمانی است که شما نتورک مارکتینگ را شروع کرده اید و در حال حاضر به درآمد پنج میلیون تومان در تجارت نتورک خود دست یافته اید. شما با خود فکر میکنید که در حال حاضر باندازه درآمد کار سنتی خودم در نتورک درآمد ساخته ام و تصمیم میگیرید که کار سنتی خود را رها کنید تا بصورت فول تایم به نتورک خود بپردازید. در همان لحظه که کار سنتی خود رارها میکنید شما درآمدتان نصف می شود. تا قبل از رها کردن کار سنتی خود ماهانه ده میلیون تومان درآمد داشتید ولی الان به یکباره درآمد خود را نصف کردید. خیلی ها به این به شکل یک عدد نگاه میکنند در صورتیکه این امنیت مالی شماست. شما تا زمانی که از امنیت مالی برخوردار نباشید نمی توانید به آزادی مالی فکر کنید و لزومی هم ندارد صرفا برای اینکه به خود و دیگران ثابت کنید که شما در نتورک جدی هستید کار سنتی خود را رها کنید. بعد از اینکه شما درآمدتان نصف شد حالا به درآمد نتورکتان بیشتر نیاز دارید و در واقع اگر افراد وارد مجموعه شما نشوند یا شما نتوانید بفروشید یا ورودی بگیرید شما قادر نخواهید بود که قبض ها و اجاره خود را بپردازید. اتفاقی که می افتد منبع انرژی شما در صحبت های شما به یکباره از موضع قبلی خود به موضع نیاز تغییر مکان میدهد. حالا شما یک منبع انرژی منفی دارید.

از طرفی در چند ماه گذشته احتمالا لایف استایل خود را کمی آپگرید کرده اید و مثلا هزینه های اضافی برای خود ایجاد کرده اید صرفا به این دلیل که در تجارتی هستیدکه به شما آزادی مالی و یک لایف استایل فوق العاده قول داده است. تا اینجا شما لایف استایل لاکچری تر نسبت به قبل دارید و درآمدتان هم نصف شده است. 

در این قسمت تنها یک باد سرد از یک زمستان تجاری می تواند کار را برای همیشه تمام کند. دقت کنید که تجارت هم مثل زندگی مانند فصول سال است. شما باید بدانید که زمستان خواهید داشت. اگر در این شرایط شما وارد یک زمستان در تجارت نتورک خود شوید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ قطعا با اولین باد سرد شما تصمیم میگیرید که از هزینه های خود کم کنید. کمتر قرار ملاقات بگذارید. ایونت شرکت را حضور نداشته باشید. پکیج جدید شرکت را نخرید. توسعه تجاری نداشته باشید. در این جا اسب همیشه قهرمان به یکباره برای همیشه از برنده بودن جا می ماند.

با ادامه دار شدن این سناریو شما بزودی به کار قبلی خود برمیگردید و همه افرادی که کنار شما هستند و شما آنها را پرزنت کرده بودید و آنها وارد این کار نشده بودند حالا به شما میگویند که : دیدی گفتم این کار فایده نداره ! شما دیگر حتی در اینستاگرام پست مثل قبل نمی گذارید. شما این تجارت فوق العاده را دقیقامثل یکی از همون طرح های کلاهبرداری اجرا کرده اید و حالا این تجارت فوق العاده صرفا از نظر شما و اطرافیان شما صرفا یکی از همون طرح هاست!

جیم ران بزرگ در کتاب جادوی کار پاره وقت به این مسیله اشاره میکند. داستان شخصی ایشان بسیار جالب است. جیم ران هرگز حاضر نبود کار سنتی خود را رها کند. شخص ایشان می گویند که من در زمان دعوت به افراد میگفتم که من در کار سنتی خود ماهیانه هزار دلار درآمد دارم و یک کار پاره وقت هم دارم که ماهانه ۸ برابر کار سنتی خودم درآمد دارم. دوست داری بشنوی چیه؟ افراد قطعا کنجکاو می شدند که این چه کار پاره وقتیه که هشت برابر کار سنتی تو بهت حقوق میده! جیم ران میگوید صرفا به این دلیل که داستان خود را از دست ندهم حاضر نبودم کار سنتی خود را رها کنم. 

دقت کنید که اگر قرار است این کار توسط افراد زیادی انجام شود باید حتما بصورت پاره وقت شروع کنیم و افراد هم همین الگو را تکرار کنند و به دیگران نشان دهند. اگر الگوی غلط ایجاد کنیم به زندگی افراد و به نگرش آنها لطمه وارد می کند و نه تنها آنها از پتانسیل فوق العاده این تجارت بهره مند نمی شوند که دچار سرخوردگی و یک خاطره بد می شوند.

برنامه مالی

اول از هر چیزی چنانچه در کشوری زندگی میکنید که باید نسبت به درآمدتان مالیات بپردازید لطفا باندازه مالیات از درآمدتان کنار بگذارید و به هیچ وجه به آن دست نزنید. 

بعد از آن پیشنهاد من این است که ده درصد از درآمدتان را در یک حساب جهت سرمایه گذاری در تجارتتان ذخیره کنید. مثلا اگر درآمد شما صد و بیست دلار در این هفته بوده و شما ۲۰ دلار را بابت مالیات کنار گذاشته اید با صد دلار باقیمانده باید ابتدا ده درصد یعنی ۱۰ دلار را در حساب توسعه تجارت خود ذخیره کنید. همچنین بیست درصد از این صد دلار را در یک حساب جداگانه تحت عنوان سرمایه گذاری های آینده ذخیره کنید. با توجه به این مثال این عدد ۲۰ دلار می شود. از درآمد این هفته شما ۷۰ دلار باقیمانده است. بسته به موارد زیر:

نوع لایف استایل خود

مرحله ای از تجارت که در آن هستید

اهدافتان

مهارتهای مالیتان

 این ۷۰ دلار را می توانید خرج کنید یا اینکه اگر این عدد بیشتر از نیازتان است در حساب توسعه تجارت و حساب سرمایه گذاری برای آینده به نسبت یک به دو ذخیره کنید. مثلا می توانید از آن ۷۰ دلار یک ده دلار دیگر در حساب توسعه تجاری و یک ۲۰ دلار در حساب سرمایه گذاری برای آینده خود ذخیره کنید و ۴۰ دلار باقیمانده را صرف هزینه های زندگی خود در آن هفته کنید. 

دقت کنید که مهمتر از این درصد ها نوع عادت و نظمی است که برای خود ایجاد می کنید. بنابراین شما می توانید بنا به موارد بالا این درصد ها را تغییر دهید. اعداد و درصدهای داده شده در بالا صرفا یک پیشنهاد می باشد.

اکثر افراد فکر میکنند زمانی که حسابی پول دار بودند شروع خواهند کرد به رعایت این اصول در صورتیکه به هیچ وجه میزان زیادی پول به شما این امکان را نخواهد داد و شما صرفا با رعایت این اصول می توانید به ثروت واقعی برسید. افراد زیادی را می شناسم که میزان زیادی از پول فقط دردسرهایشان را افزایش داده و آنها را در چاله مشکلاتی انداخته که تا سالها نتوانسته اند از آن چاله بیرون بیایند. پس دقت کنید که مهمترین چیزی که باید شما در مسیر رشد مالی روی آن تمرکز کنید نظم و ایجاد عادت های صحیح و قدرتمند است که منجر به ایجاد ثروت و نه فقط پول می شود. عادتهای صحیح مالی شما را قطعا به ثروت خواهد رساند ولی پول زیاد لزوما نه. اگر شما پول زیادی داشته باشید و هیچ گونه عادت و نظم مالی نداشته باشید خود را نابود خواهید کرد. پس اعداد و رقم را همین الان فراموش کنید و سعی کنید هر آنچه بدست می آورید را به بازی نظم بکشید. ثروت آن بازی نظم و عادتهای صحیح است نه عدد پول درون حساب شما.

مالیات

مالیات در واقع برای کسانی است که پول درآورده اند. اگر به آن خوب بنگریم جایزه افراد موفق است. زمانی که شما مالیات پرداخت میکنید به این معنی است که شما پول درآورده اید. چنانچه نخواهید مالیات بپردازید باید پول در نیاورید. حال کدام را انتخاب میکنید. پول درآوردن و مالیات دادن یا مالیات ندادن بخاط اینکه پولی درنیاورده اید. من شخصا ترجیح میدهم که پول دربیاورم و مالیات بدهم تا اینکه مالیاتی ندهم چون پولی در نیاورده ام. 

در اینجا هم نکته کلیدی در واقع ایجاد عادات صحیح است. اگر شما زمانی که درآمد کمی دارید شروع به پرداخت مالیات نکنید و این عادت را در خود ایجاد نکنید زمانیکه اعداد بزرگ ایجاد می شوند شما به هیچ وجه آمادگی پرداخت اعداد بزرگ بعنوان مالیات را نخواهید داشت. یکی از مثال های مهم از جیم ران که همشه آویزه گوش شخص من بوده این است که میگوید ده درصد از درآمد خود را صرف کمک به دیگران کنید. در ابتدا زمانی که مثلا ده دلار درآمد دارید از ده دلار همه یک دلار را که ده درصد آن می باشد براحتی به دیگران کمک میکنند اما اگر یک میلیون دلار درآمد داشته باشید آنگاه شک دارم که صدهزار دلار آن را به دیگران کمک کنید! بنابراین باید از اعداد کوچک شروع کنیم تا زمانیکه به اعداد بزرگ رسیدیم همه چیز اتوماتیک باشد.

سرمایه گذاری جدی در مشاور و کوچ

در این مرحله از تجارتتان یکی از مهمترین کارهایی که باید انجام دهید این است که از گوش دادن به هر کسی خودداری کنید. در این مرحله گوش دادن به افراد صاحب دانش و آگاهی نقش حیاتی در موفقیت یا شکستتان دارد. در واقع تنها چیزی که شما را به مرحله بعد خواهد برد داشتن راهنمای صحیح و قوی است. بنابراین از اینکه روی داشتن مشاور و راهنما سرمایه گذاری کنید به هیچ وجه تعلل نکنید. شما به کسانی نیاز دارید که شما را به مرحله بعد وارد کنند. اولین باری که میخواستم در یکی از دوره های تونی رابینز شرکت کنم برایم واقعا سخت بود که درآمد شاید چهار هفته خود را به یکباره برای یک وبینار خرج کنم. نکته این بود که من باید می دانستم که این خرج نیست و یک سرمایه گذاری است که صدها برابر این عدد را برایم ایجاد و حفظ خواهد کرد. 


ایجاد عادتهای سطح جدید

آزادی مالی نتیجه داشتن پول زیاد نیست بلکه نتیجه مستقیم و دقیق عادتهای صحیح و حرفه ای شماست. این سه کلمه نقش کلیدی در موفقیت سطح بعد شما دارد: نظم، مدیریت مالی و عادت های شما. موفقیت شما در آینده به هیچ وجه به رنک یا درآمد شما بستگی ندارد که مستقیما حتی همه این موارد از نظم، مدیریت مالی و عادت های شما خلق می شود. یکبار دیگر به این نتیجه میرسیم که چقدر نقش مایندست یا ذهنیت بجای اسکیل ست یا مهارت در این مرحله نقش پررنگ تری دارد. شما باید در این مرحله ابتدا به این ذهنیت برسید که روی چه چیزهایی سرمایه گذاری کنید تا بتوانید در قدم بعد با ایجاد نظم و عادت به مهارتهای جدید که شما را به مرحله کاملا جدید و بالا وارد خواهد کرد برسید.

نقش سیستم بجای انجام کار به هر صورتی

یکی دیگر از چالش های شما در این مرحله این است که بدلیل داشتن مهارت های این کار شخصا اقدام به انجام خیلی از کارها کنید. هر بار که این کار را انجام میدهید تیم خود را نسبت به کسب توانایی ضعیف تر میکنید. شما قطعا باید همه کارها را انجام دهید ولی در این مرحله شماباید بدانید اینکه به افراد یاد بدهید تا آنها بتوانند انجام بدهند وظیفه اصلی شماست. پس لطفا همه سعی و تلاش خود را صرف کمک به انجام امور در تیم خود کنید تا انجام امور که قطعا برای شما خیلی ساده تر خواهد بود. و این تنها مقدمه ایجاد یک سیستم است. در مرحله بعد شما متوجه می شوید که چقدر انجام امور بصورت سیستمی متفاوت از صرفا انجام امور است. مثلا در زمینه ارسال محصولات به افراد همیشه راه های متفاوت زیادی وجود دارد که در شرایط خاص گویا بهتر و کم هزینه تر و سریعتر از روش سیستماتیک است. شما باید بعنوان فردی که مسیول تقویت سیستم می باشد حواستان باشد که فریب سادگی یا راحتی یا سرعت موقت را نخورید و از اینکه شاید حتی نارضایتی افراد را از اینرسی اولیه سیستم برای کسب ممنتوم می بینید و پاسخگو هستید نترسید.

جلسات بصورت ۸۰ درصد اعضا و ۲۰ درصد شما برگزار شود

نکته بسیار مهم دیگر این است که شما باید از افراد استفاده کنید و جلسات را اجرا کنید. چالش ما این است که بیشتر شنونده باشیم و جلسات را به شکلی به پیش ببریم که نقش سازنده و مشارکتی داشته باشد. جلسات حرفه ای امروز دنیا کاملا بصورت مشارکتی برگزار می شود و بیشترین نقش آموزشی و تعهد در همین نوع اجراست. قطعا ما مطالب زیادی را میخواهیم به افراد بیاموزیم و این یعنی ما متکلم وحده باشیم ولی در واقع باید از تکنیک هایی استفاده کنیم که افراد در صحبت ها مشارکت عملی داشته باشند.

زمان و پول نتیجه سرمایه گذاری زمان و پول

تا بحال فکر کرده اید چرا برای بدست آورد لوبیا ما لوبیا میکاریم؟ شاید خیلی بدیهی است. کسی برای برداشت پرتقال هیچ وقت سیب نمی کارد! اما در نتورک مارکتینگ داستان کمی متفاوت است. افراد زیادی وارد این تجارت می شوند تا به آزادی مالی و نیز زمانی برسند. یعنی آنها میخواهند دنیایی از زمان و پول داشته باشند. مانند کسی که برای برداشت لوبیا حتما لوبیا می کارد آنها باید زمان و پول بکارند تا زمان و پول بدست بیاورند. اما آنها هم از زمانی که در این کار میخواهند سرمایه گذاری کنند کم میگذارند هم از پولی که باید دوباره در تجارت خود سرمایه گذاری مجدد کنند!

همین مثال ساده را در نظر بگیرید. این سه دسته افراد را در جامعه نتورک مارکتینگ مشاهده خواهید کرد:

الف: عده زیادی که این مسیله را می فهمند و قبول دارند و حتی خودشان در زمان پیگیری افراد در موردش حرف میزنند. اگر در پرونده این دسته کنکاش کنی به سختی خبری از سرمایه گذاری مجدد در تجارتشان پیدا میکنی.

ب: برخی نیز در این زمینه خوب هستند و سرمایه گذاری زمانی و پولی در تجارت خود دارند. اما این کاملا بسته به شرایط تجاری و زندگی آنها دارد. این بخشی از استایل کار و زندگی آنهاست نه بخشی از تعهد تجاری و فلسفه ذهنی آنها.

ج:عده بسیار کم و معدودی هستند که خود را متعهد به سرمایه گذاری مجدد در تجارت خود میدانند. مثل همیشه فقط یک درصد کم هستند که کاری که باید انجام شود را با جان و دل انجام میدهند تا موفق شوند.

برای دسته بزرگی از افراد زمانیکه وارد نتورک مارکتینگ می شوند مطلوب این است که با مینیمم ممکن وارد شوند و با مینیمم ممکن ادامه دهند! در واقع هر چیزی فرای این مینیمم ها را غیر هوشمند می پندارند و استاندارد ذهنی آنها این است که کمترین ممکن را بگذارند و بیشترین ممکن را برداشت کنند. شما با این ذهنیت و فلسفه نمی توانید واقعا چیزی را رشد دهید. آنها کوچکترین بهایی برای تجارت خود نمیدهند یا آن را هزینه میپندارند و از طرفی میخواهند زندگی خود را از این تجارت عوض کنند و ثروت خلق کنند! چطور ممکن است؟؟ شما با این گونه ذهنیت نسبت به کارتان حتی خودتان در درونتان باور ندارید که موقعیتی که در حال ساختش هستید ارزش سرمایه گذاری مجدد دارد!

درست همانند پدری که بهترین مدرسه و بهترین لباس و بهترین معلم را برای فرزندش میخواهد و حاضر است سرمایه گذاری کند تا فرزندش از بهترین ها برخوردار باشد شما هم در این تجارت باید به موقعیتی که درحال ساختش هستید به چشم فرزند خود نگاه کنید. تنها با این نگاه هست که از این فرزند مراقبت واقعی و حقیقی خواهید کرد. 

یکی از راه های بسیار هوشمندانه برای رشد سریع سرمایه گذاری مجدد و به موقع در تجارتتان است. برای افرادی که در این سطح از تیم سازی قرار دارند پیشنهاد میکنم که با عدد ۲۵ درصد از درآمد هفتگی شروع کنند. این عدد بسته به شرایط شما و تجارتتان و نیز انگیزه و هدفهایتان می تواند ادامه یابد یا تغییر کند. دقت کنید اینکه ما همیشه از بقیه انتظار داریم که به این تجارت به چشم یک بیزینس و به ما به چشم یک بیزینس من یا ومن نگاه کنند کاملا بستگی به عملکرد خود ما دارد. برای خلق این نگاه در بقیه باید از خودمان شروع کنیم و با این تجارت مانند یک تجارت برخورد کنیم. تجارت ها در زمان رشد ماشین های گرسنه پول نقد هستند. 

یک مثال

فرض کنید که یک مغازه در یک نقطه فوق العاده پر رفت و آمد به شما داده شده و شما در آنجا یک رستوران باز میکنید و با فروشی که در ماه اول دارید سود بسیار زیادی کرده اید. 

از این جا به بعد دو سناریو وجود دارد. سناریوی اول اینکه شما با توجه به فیدبک هایی که درماه اول کار خود دریافت کرده اید،  در کار خود سرمایه گذاری بیشتری میکنید و سعی میکنید موقعیت خود را حتی تقویت کنید و در ماه دوم احتمالا سود بیشتری انجام میدهید. اما سناریوی دوم این است که شما در شروع ماه دوم اجاره صاحب محل خود را نمیدهید. قبض های آب و برق و گاز را پرداخت نمیکنید. لیوان یا صندلی های شکسته شده را نو نمی کنید. حقوق کارمندان و آشپزهای خود را پرداخت نمی کنید. اجناس جدید نمی خرید تا بتوانید با آن غذا به مشتری بدهید و از همان مواد اولیه مانده از ماه قبل استفاده میکنید. چه اتفاقی برای تجارت شما می افتد؟؟

برای خیلی از خوانندگان این قسمت به حدی بدیهی است که احتمالا می گویند مگر می شود کسی در محلی به این خوبی سناریوی دوم را اجرا کند؟ صادقانه بگویم تعداد بی شماری از افرادی که در تجارت نتورک مارکتینگ هستند دقیقا همین سناریوی شماره دو را اجرا میکنند. در تجارت ما آب و برق و گاز و اجاره یا حقوق کارمندان وجود ندارد و بجای آن باید به ایجاد دپو محصولی، اکانت های زوم برای برگزاری وبینار یا میتینگ، حضور و در قدم بعد ایجاد ایونت ها یا کمک کردن به افراد برای حضور در ایونت ها، ایجاد پروموشن و جایزه برای افراد تیم و نیز شرکت در پروموشن ها یا سرمایه گذاری مالی برای رشد شخصی و تجاری اشاره کرد.

رفتار ما می تواند بزرگترین دشمن ما باشد

همه ما شنیده ایم که نتورک به هیچ وجه یک طرح سریع پول دهنده نیست. اما خیلی از ما با رفتارمان عکس این مسیله را بیان میکنیم. فرض کنید شما به محض اینکه درآمد این هفته تان را دریافت کردید آنرا سریعا صرف خرید یک گوشی یا حتی ماشینی کردید تا به بقیه نشان دهید که شما پول درآوردید. این نوع رفتار شما قطعا افرادی را به کار شما جذب خواهد کرد. اما چه نوع افرادی؟ افرادی که مثل شما نگرش کوتاه مدت و خرج کردن درآمد به محض ورود به حساب دارند. افرادی که دنبال ساخت این تجارت بر مبنای همین نگرش های اغواگرایانه می باشند. در عوض شما می توانید با نوع رفتارتان که سرمایه گذاری در تجارتتان می باشد افرادی که نگرش طولانی مدت و تجارت محور دارند به کار خود جذب کنید. زمانیکه شما در همان ابتدای کار با هزینه کردن درآمد خود مثلا یک ماشین لاکچری میخرید در واقع به افراد به شکل عملی نشان میدهید که شما در یک تجارت زود پول ده هستید و شما حالا ثروتمند هستید. اگر به تجارتهای دیگر نگاه کنید آنها به هیچ وجه با اولین پولی که در تجارت خود درآوردند یک ماشین لاکچری برای نشان دادن به بقیه نمیخرند و در عوض در تجارت خود سرمایه گذاری میکنند. شما با رفتار اشتباه خود بزودی افراد مشابه  این تفکر یا تفکر خود را جذب کرده و گروهی شکست خورده خواهید ساخت. این گروه بزودی مخاطب افراد دور و بر خودشان خواهند بود که دیدی گفتم این هم یکی از همین طرح های الکی بود.

افراد زیادی در این تجارت در مسیر موفقیت، در نگه داشتن یک ویژن طولانی مدت شکست میخورند و به همین دلیل هرگز به مقصد نمیرسند.

سرمایه گذاری مجدد در نتورک مارکتینگ

بعد از خرید یک پک و شروع کارتان شما یک خرید ماهانه دارید که این در واقع همانند یک اجاره می ماند اما جدا از این مورد شما چنانچه بصورت فعال در حال ساختن تجارت خود هستید در نتیجه این هزینه ها را خواهید داشت:

الف: هزینه بلیط و سفر کردن به ایونت ها

ب: هزینه تلفن و اینترنت و اکانت زوم

ج: هزینه کتاب و دوره و کوچ برای توسعه فردی

خیلی از افراد به این موارد باور ندارند بنابراین نتایج آنها نیز زیاد متفاوت از نتایج اکثریت نیست. اما اگر واقعا دنبال این هستید که زندگی خود را تغییر دهید جدا از موارد فوق به مواردی که در ادامه به آن اشاره می شود توجه کنید و آنها را اجرا کنید.

الف: کاستومر سرویس 

زمانی که افراد احساس احترام و ولکام میکنند احتمالا زمان بیشتری در این تجارت می مانند. مشتری های شما اگر چه شاید تیم سازی نکنند به آن معنا ولی آنها بیلبوردهای تبلیغاتی شما هستند بنابراین باید به آنها اهمیت بدهید. کارهایی که می توانید با کمترین یا حتی بدون هزینه انجام دهید شامل دعوت به دورهمی ها یا حتی وبینارها، تلفن یا یک پیام یا در برخی موارد هدیه ای از سمپل محصولات می تواند همه و همه باعث خوشحالی آنها شود. آنها خوب میدانند که در تجارت شما اهمیتی ندارند بنابراین این کار شما به آنها به شکل قطع این حس را میدهد که آنها فقط یک دایره یا مشتری در ساختار تجاری شما نیستند.

ب: پروموشن یا جایزه های تیمی

در کنار پروموشن هایی که شرکت شما میگذارد شما هم می توانید خیلی ساده برای افراد تیمتان پروموشن بگذارید. مثلا بگویید اگر در این ماه دو ورودی جدید بگیرید و رنک بعدی را کسب کنید یک عدد خمیردندان به شما هدیه میدهم. یا تمام کسانی که رنک سوم شرکت را در این ماه بگیرند یک جلسه با تاپ ارنر شرکت باتفاق این عزیزان میگذاریم و شما را به ایشان معرفی میکنم.

ج: هدیه

در قسمت کاستومر سرویس که مخصوص مشتریان شما بود نقش احترام و توجه بسیار پررنگ می باشد. برای افرادی که در تیم شما اقدام به تیم سازی میکنند باید هدیه در نظر بگیرید. همچنین شما می توانید این کار را با لیدرهای بالا یا افرادی که در شرکت شما جایگاه کاری دارند انجام دهید. این می تواند به ایجاد ارتباط موثرتری بین شما و شرکت تان کمک کند. کمتر کسی این کار را انجام میدهد بنابراین احتمال اینکه شما هرگز فراموش نشوید بسیار بالاست یا حتی قطعی است.

د: ایونت

اینکه شما خودتان به ایونتها بروید و هزینه و سرمایه گذاری کنید در مرحله اول است. اما برای افرادیکه در تیم شما مشغولند نیز این مسیله صادق است. به هیچ وجه به کسی بلیط ایونت را هدیه ندهید ولی در اینکه افراد به ایونت ها بیایند حتما سرمایه گذاری کنید. مثلا تمام کسانی که این ماه بلیط خود رابگیرند من هم ۱۰ یا ۲۰ درصد کمک میکنم بعنوان هدیه. این باعث می شود که افراد کاری انجام داده باشند تا لیاقت کسب آن جایزه را بدست آورده باشند تا اینکه فردی به شکل مجانی صاحب بلیطی شود که هر چقدر هم آن ایونت ارزشمند باشد آن فرد ارزش آن ایونت را صفر تلقی خواهد کرد. 

شما می توانید یک مسابقه یا یک چالش بگذارید و تمام کسانی که آن چالش را با موفقیت پشت سر بگذارند به آنها تخفیف خوبی در بلیط شان ارایه بدهید. مثلا تمام کسانی که ۵ نفر جدید این ماه وارد کنند شامل ۲۰ درصد تخفیف بابت بلیط می شوند. یا اگر هدف این ماه شما بخورد (هدف قابل توجه) من پنجاه درصد هزینه بلیط ایونت را به شما هدیه میدهم.

به این توجه کنید که اگر شما با سرمایه گذاری مثلا چند صد دلار می توانید پنج نفر بیشتر را به یک ایونت برسانید، این یک سرمایه گذاری فوق العاده در این تجارت محسوب می شود. برخی ها معتقدند که یک قانون ساده در این زمینه این است که یک چالش تعریف کنید که عایدی شما از این چالش با سرمایه گذاری شما روی آن شخص یکسان شود. بنابراین این شرط بندی حتی اگه جواب مثبت ندهد برای شما نه سود است نه ضرر.

از طرفی شما بعنوان یک لیدر یا کسی که در این مرحله صاحب یک سازمان هستید باید بدانید که در نقطه ای این موقعیت برای شما بوجود خواهد آمد که شما باید افراد سازمانتان را به ایونت برسانید. بعضی وقتا تنها حلقه گم شده موفقیت یک سازمان همان حضور در ایونت می باشد. بنابراین شما بعنوان رهبر سازمانتان سعی کنید اعتقاد به این سرمایه گذاری در تجارتتان داشته باشید. اثری که یک ایونت روی فرد میگذارد می توانید سالانه چند صد هزار دلار برای شما در آینده درآمد مالی فقط ایجاد کند.

سوال مهمی که برای خیلی ها پیش می آید این است که من در این جایگاه پول لازم برای کمک به افراد را ندارم. نکته ای که باید خوب آنرا فرابگیریم این است که شما اگر مدیریت مالی درستی نداشته باشین هرگز قادر نخواهید بود این سرمایه گذاریهای حیاتی را انجام دهید. بنابراین هر چه سریعتر تمامی عادت های صحیح و همه آگاهی های مهم را در اختیار بگیرید و از آنها استفاده ابزاری کنید.

ه: کارمند بگیرید یا اصطلاحا اوت سورسینگ

زمانی که یک ساعت زمان شما برای شما ارزشش بیشتر از این بود که میزانی پول به یک کارمند پرداخت کنید تا یک سری از کارهای شما را برای شما انجام دهد تا شما زمان آزاد بیشتری داشته باشید برای انجام کارهای مهمتر یا حتی گذراندن زمان باخانواده آنگاه باید اوت سورسینگ (Outsourcing) انجام دهید. 

در پایان این قسمت میخواهم به شما گوشزد کنم که در تجارت نتورک مارکتینگ همه سرمایه ما همان تیم ماست. بنابراین به هیچ وجه فراموش نکنیم که باید در آن سرمایه گذاری مجدد کنیم. شخص خود شما و نیز تیمتان دو مورد مهمی می باشد که باید در آن سرمایه گذاری کنید. شما نمی توانید هیچ جای بهتری در جهان برای سرمایه گذاری پیدا کنید که بهتر از سرمایه گذاری بر روی افراد خوب باشد.


No comments:

Post a Comment

آموزش (برای سطح سفیر به بالا)

 آموزش در شبکه نتورک طیف آموزش می تواند از صفر یک نمودار که به معنی سلف اجوکیشن یا همان خودآموز می باشد آغاز شده و تا مس اجوکیشن یا همان آمو...